معنی فارسی fibrocytic
B1فیبروسیته به خواص یا ویژگیهای مرتبط با فیبروسیته اشاره دارد.
Relating to or derived from fibrocytes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت فیبروسیته بافت برای بهبودی مهم است.
مثال:
The fibrocytic nature of the tissue is important for healing.
معنی(example):
سلولهای فیبروسیته برای حفظ ساختار بافت پیوندی ضروری هستند.
مثال:
Fibrocytic cells are essential for maintaining the structure of connective tissue.
معنی فارسی کلمه fibrocytic
:
فیبروسیته به خواص یا ویژگیهای مرتبط با فیبروسیته اشاره دارد.