معنی فارسی figshell

B1

موجودی که در درختان انجیر زندگی می‌کند.

A creature that resides in fig trees, often hidden within the bark.

example
معنی(example):

فیگ‌شل موجودی است که در درختان انجیر زندگی می‌کند.

مثال:

The figshell is a creature that lives within fig trees.

معنی(example):

در باغ، ما یک فیگ‌شل را در پوست درختی پنهان شده پیدا کردیم.

مثال:

In the garden, we found a figshell hiding in the bark of a tree.

معنی فارسی کلمه figshell

: معنی figshell به فارسی

موجودی که در درختان انجیر زندگی می‌کند.