معنی فارسی figulate

B1

به معنی ایجاد شکلی شبیه انجیر.

To form or shape something to resemble a fig.

example
معنی(example):

فیگولیت به معنی تولید شکلی شبیه انجیر است.

مثال:

To figulate means to produce a fig-like shape.

معنی(example):

هنرمند توانست مجسمه‌هایش را به شکلی شبیه میوه فیگولیت کند.

مثال:

The artist managed to figulate his sculptures to resemble fruit.

معنی فارسی کلمه figulate

: معنی figulate به فارسی

به معنی ایجاد شکلی شبیه انجیر.