معنی فارسی filamentose
B2دارای بافت یا ساختار رشتهای، معمولاً در توصیف مواد غذایی یا باکتریها.
Having a filamentous texture; thread-like in appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت فیلامنتوز غذا غیرمنتظره بود.
مثال:
The filamentose texture of the food was unexpected.
معنی(example):
باکتریهای فیلامنتوز برای تجزیه و تحلیل اهمیت دارند.
مثال:
Filamentose bacteria are important for decomposition.
معنی فارسی کلمه filamentose
:
دارای بافت یا ساختار رشتهای، معمولاً در توصیف مواد غذایی یا باکتریها.