معنی فارسی fingersmith
B2فینگرسمیت، فردی است که در کار با دست و مهارتهای مربوط به صنایع دستی تخصص دارد.
A person skilled in working with delicate materials, particularly in crafts.
- NOUN
example
معنی(example):
فینگرسمیت کارشناس در کار با مواد حساس است.
مثال:
The fingersmith is an expert in handling delicate materials.
معنی(example):
در دنیای صنایع دستی، یک فینگرسمیت بسیار مورد احترام است.
مثال:
In the world of craftsmanship, a fingersmith is highly respected.
معنی فارسی کلمه fingersmith
:
فینگرسمیت، فردی است که در کار با دست و مهارتهای مربوط به صنایع دستی تخصص دارد.