معنی فارسی finitive

B1

شیوه‌ای از افعال که به معنای اساسی اشاره دارد.

Referring to the basic form of a verb without inflection.

example
معنی(example):

فرم صیغه‌ای فعل معنای بنیادی آن را نشان می‌دهد.

مثال:

The finitive form of the verb shows its basic meaning.

معنی(example):

در دستور زبان، صیغه‌ای به شناسایی عمل کمک می‌کند.

مثال:

In grammar, a finitive helps identify the action.

معنی فارسی کلمه finitive

: معنی finitive به فارسی

شیوه‌ای از افعال که به معنای اساسی اشاره دارد.