معنی فارسی fleckless
B1بدون لکه، به معنی عدم وجود نقاط یا لکههای رنگی.
Free from spots or flecks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بوم کاملاً بدون لکه بود و آماده نقاشی جدید بود.
مثال:
The canvas was absolutely fleckless, ready for a fresh painting.
معنی(example):
پوست او بعد از درمان بدون لکه به نظر میرسید.
مثال:
Her skin appeared fleckless after the treatment.
معنی فارسی کلمه fleckless
:
بدون لکه، به معنی عدم وجود نقاط یا لکههای رنگی.