معنی فارسی flexura

B2

انحنای یک جسم، به ویژه در بافت‌های زیستی که به حرکت کمک می‌کند.

A bend or curve in a structure, often referring to anatomical or biological contexts.

example
معنی(example):

انحنای استخوان امکان حرکت را فراهم می کند.

مثال:

The flexura in the bone allows for movement.

معنی(example):

پزشک اهمیت انحنا در مفاصل را توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the importance of the flexura in joints.

معنی فارسی کلمه flexura

: معنی flexura به فارسی

انحنای یک جسم، به ویژه در بافت‌های زیستی که به حرکت کمک می‌کند.