معنی فارسی flocculence
B1فلوکولنس، ویژگی تجمع و شکلگیری کلنیهای ذرات با هم است که در فرآیندهای تصفیه آب استفاده میشود.
The quality of forming flocs or aggregates of particles.
- NOUN
example
معنی(example):
فلوکولنس برای اطمینان از شفافیت آب مهم است.
مثال:
Flocculence is important for ensuring water clarity.
معنی(example):
فلوکولنس محلول نشاندهنده تصفیه مؤثر بود.
مثال:
The flocculence of the solution indicated effective purification.
معنی فارسی کلمه flocculence
:
فلوکولنس، ویژگی تجمع و شکلگیری کلنیهای ذرات با هم است که در فرآیندهای تصفیه آب استفاده میشود.