معنی فارسی fluate

B2

حرکت یا نوسان به صورت مداوم؛ می‌تواند در حالت صعود یا نزول باشد.

To rise and fall in a regular and continuous manner.

example
معنی(example):

امواج در دریا آرام به آرامی نوسان می‌کنند.

مثال:

Waves fluate gently in the calm sea.

معنی(example):

قیمت با تقاضای بازار نوسان خواهد کرد.

مثال:

The price will fluate with the market demands.

معنی فارسی کلمه fluate

: معنی fluate به فارسی

حرکت یا نوسان به صورت مداوم؛ می‌تواند در حالت صعود یا نزول باشد.