معنی فارسی fluctuous
B2غیرثابت و ناپایدار، به ویژه در ارتباط با جریان یا وضعیت.
Characterized by frequent changes; variable; changeable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رودخانه دارای جریانی نوسانی بود که با فصول تغییر میکرد.
مثال:
The river had a fluctuous flow that changed with the seasons.
معنی(example):
احساسات نوسانی او پیشبینی واکنشهایش را دشوار کرده بود.
مثال:
His fluctuous emotions made it hard to predict his reactions.
معنی فارسی کلمه fluctuous
:غیرثابت و ناپایدار، به ویژه در ارتباط با جریان یا وضعیت.