معنی فارسی footsores

B1

زخم یا آسیب‌های پوستی کوچک که معمولاً بر روی پاها شکل می‌گیرند، معمولاً ناشی از سایش یا فشار.

Minor skin abrasions or injuries that typically occur on the feet, often caused by friction or pressure.

example
معنی(example):

او به دلیل پوشیدن کفش‌های تنگ، زخم‌های پا پیدا کرد.

مثال:

She developed footsores from wearing tight shoes.

معنی(example):

زخم‌های پا نیاز به مراقبت مناسب برای بهبود دارند.

مثال:

Footsores require proper care to heal.

معنی فارسی کلمه footsores

: معنی footsores به فارسی

زخم یا آسیب‌های پوستی کوچک که معمولاً بر روی پاها شکل می‌گیرند، معمولاً ناشی از سایش یا فشار.