معنی فارسی footstick
B1ابزاری که معمولاً برای کمک به حفظ تعادل در هنگام راه رفتن یا ایستادن استفاده میشود.
A tool typically used to assist in maintaining balance while walking or standing.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک چوبک پا برای کمک به تعادل خود استفاده کرد.
مثال:
He used a footstick to help him keep balance.
معنی(example):
یک چوبک پا میتواند برای فعالیتهای خارج از منزل مفید باشد.
مثال:
A footstick can be useful for outdoor activities.
معنی فارسی کلمه footstick
:
ابزاری که معمولاً برای کمک به حفظ تعادل در هنگام راه رفتن یا ایستادن استفاده میشود.