معنی فارسی footstock
B1جزئی از دوچرخه که پای را حمايت میکند و به نرمی و راحتی سواری کمک میکند.
A part of a bicycle that supports the foot and enhances riding comfort.
- NOUN
example
معنی(example):
پایه پا در دوچرخه آن را راحتتر کرد تا سوار شوم.
مثال:
The footstock on the bicycle made it more comfortable to ride.
معنی(example):
یک پایه پا با کیفیت عملکرد دوچرخه را بهبود میبخشد.
مثال:
A quality footstock enhances the bike's performance.
معنی فارسی کلمه footstock
:
جزئی از دوچرخه که پای را حمايت میکند و به نرمی و راحتی سواری کمک میکند.