معنی فارسی forbit

B1

به معنای منع کردن یا جلوگیری کردن از چیزی.

To command not to do something; to prohibit.

example
معنی(example):

قوانین هر نوع تقلبی را منع می‌کند.

مثال:

The rules forbit any form of cheating.

معنی(example):

والدین اجازه نمی‌دهند که بچه‌هایشان شب‌ های دیر به بازی بروند.

مثال:

Parents forbit their children from playing late at night.

معنی فارسی کلمه forbit

:

به معنای منع کردن یا جلوگیری کردن از چیزی.