معنی فارسی foregift

B1

نشانه‌ای از هدیه یا مژده‌ای که پیش از وقوع یک واقعه مثبت نشان داده می‌شود.

A gift or token given in anticipation of a greater event.

example
معنی(example):

او نشانه‌ای از برکات را در تلاش‌های سخت خود دید.

مثال:

He saw a foregift of blessings in his hard work.

معنی(example):

نشانه‌ای از اعمال مهربانانه او به دفعات برایش بازگشت.

مثال:

The foregift of her kind actions returned to her manifold.

معنی فارسی کلمه foregift

:

نشانه‌ای از هدیه یا مژده‌ای که پیش از وقوع یک واقعه مثبت نشان داده می‌شود.