معنی فارسی forepleasure

B1

لذت یا خوشحالی که قبل از وقوع یک اتفاق به انسان دست می‌دهد.

A pleasure that is anticipated before an event.

example
معنی(example):

خواندن می‌تواند یک لذت پیش‌رو قبل از خواب باشد.

مثال:

Reading can be a forepleasure before sleeping.

معنی(example):

او در برنامه‌ریزی سفرش لذت پیش‌رو زیادی پیدا کرد.

مثال:

She found great forepleasure in planning her trip.

معنی فارسی کلمه forepleasure

:

لذت یا خوشحالی که قبل از وقوع یک اتفاق به انسان دست می‌دهد.