معنی فارسی forkier

B1

اشاره به چیزی که حتی بیشتر از حالت معمول چنگالی است.

Indicative of something that is even more fork-like or has more prongs than usual.

example
معنی(example):

در مسابقه، او چتری با بیشترین حالت چنگالی داشت.

مثال:

In the contest, she had the forkiest haircut of all.

معنی(example):

طراحی هر چه بیشتر پیشرفت کرد، چنگالی‌تر شد.

مثال:

The design became forkier as it evolved.

معنی فارسی کلمه forkier

: معنی forkier به فارسی

اشاره به چیزی که حتی بیشتر از حالت معمول چنگالی است.