معنی فارسی forloin
B1رها کردن، بخشیدن یا آزاد کردن خود از اشتباهات گذشته.
To let go of past failures or guilt.
- VERB
example
معنی(example):
برخی بر این باور بودند که رها کردن اشتباهات گذشته ضروری است.
مثال:
Some believed that to forloin their past mistakes was necessary.
معنی(example):
رها کردن گاهی به معنای بخشیدن به خود است.
مثال:
Forloin sometimes means to forgive oneself.
معنی فارسی کلمه forloin
:رها کردن، بخشیدن یا آزاد کردن خود از اشتباهات گذشته.