معنی فارسی fourniture
B1تجهیزات و وسایل لازم در یک محیط کاری.
The necessary equipment or furnishings required in a workshop or workspace.
- NOUN
example
معنی(example):
فورنیچری میتواند به تجهیزات ضروری در یک کارگاه اشاره کند.
مثال:
Fourniture can refer to the necessary equipment in a workshop.
معنی(example):
فورنیچری تمام ابزارهای لازم برای پروژه را فراهم کرد.
مثال:
The fourniture provided all the tools needed for the project.
معنی فارسی کلمه fourniture
:
تجهیزات و وسایل لازم در یک محیط کاری.