معنی فارسی fragilities

B1

مجموعه‌ای از ویژگی‌ها یا حالت‌های شکننده، معمولاً به موضوعات آسیب‌پذیر اشاره دارد.

The state or quality of being fragile, especially in a plural context.

example
معنی(example):

شکنندگی‌های اکوسیستم نگران‌کننده است.

مثال:

The fragilities of the ecosystem are alarming.

معنی(example):

آنها در مورد شکنندگی‌های روابط انسانی صحبت کردند.

مثال:

They discussed the fragilities of human relationships.

معنی فارسی کلمه fragilities

:

مجموعه‌ای از ویژگی‌ها یا حالت‌های شکننده، معمولاً به موضوعات آسیب‌پذیر اشاره دارد.