معنی فارسی fragmentize
B1تکهتکه کردن، به معنای تقسیم یا شکستن به قطعات.
To break something into smaller, separate parts.
- VERB
example
معنی(example):
برای تکهتکه کردن متن، باید آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید.
مثال:
To fragmentize the text, you need to break it into smaller parts.
معنی(example):
آنها قصد دارند پروژه را به کارهای قابل مدیریت تکهتکه کنند.
مثال:
They plan to fragmentize the project into manageable tasks.
معنی فارسی کلمه fragmentize
:تکهتکه کردن، به معنای تقسیم یا شکستن به قطعات.