معنی فارسی fratches
B1گروههایی از دانشجویان که به نوعی جامعهسازی و برگزاری رویدادها در دانشگاه مشغول هستند.
Groups of students involved in community activities and event organization at a university.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A dispute, a quarrel; a fight or brawl.
verb
معنی(verb):
To argue, to quarrel; to fight.
example
معنی(example):
فراتچها در دانشگاه همیشه در حال ترتیب دادن رویدادها بودند.
مثال:
The fratches at the university were always organizing events.
معنی(example):
فراتچها معمولاً به عنوان سازندگان جامعه در دانشگاه شناخته میشوند.
مثال:
Fratches are often seen as community builders on campus.
معنی فارسی کلمه fratches
:
گروههایی از دانشجویان که به نوعی جامعهسازی و برگزاری رویدادها در دانشگاه مشغول هستند.