معنی فارسی fraternization
B1رابطه و دوستی نزدیک بین افراد در یک سازمان، معمولاً در زمینههای حرفهای.
The act of forming a close relationship, especially between individuals in a professional environment.
- NOUN
example
معنی(example):
رابطه صمیمانه بین کارکنان و مدیریت تشویق میشود.
مثال:
Fraternization between the staff and management is encouraged.
معنی(example):
سیاست مربوط به رابطه صمیمانه در جلسه مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
The policy on fraternization was discussed in the meeting.
معنی فارسی کلمه fraternization
:رابطه و دوستی نزدیک بین افراد در یک سازمان، معمولاً در زمینههای حرفهای.