معنی فارسی fraticelli

B1

یک گروه مذهبی که بر روی زندگی ساده و همراهی در جمع تأکید دارد.

A religious sect that emphasized simplicity and communal living, often associated with Franciscan ideals.

example
معنی(example):

فراتیچلی‌ها بخاطر سبک زندگی ساده‌شان شناخته شده بودند.

مثال:

The fraticelli were known for their simple lifestyle.

معنی(example):

فراتیچلی‌ها گروهی مذهبی بودند که بر فقر و جامعه تأکید می‌کردند.

مثال:

Fraticelli were a religious group emphasizing poverty and community.

معنی فارسی کلمه fraticelli

:

یک گروه مذهبی که بر روی زندگی ساده و همراهی در جمع تأکید دارد.