معنی فارسی freckleproof
B1محصولی که مانع از ایجاد کک و مک بر روی پوست میشود.
A term used to describe a product that prevents the formation of freckles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کرم ضد آفتاب لکههای کک و مک را نمیسازد و از پوست من محافظت میکند.
مثال:
This sunscreen is freckleproof and protects my skin.
معنی(example):
من یک کرم پودر میخواهم که کک و مک را نشان ندهد برای ظاهری بینقص.
مثال:
I want a foundation that is freckleproof for a flawless look.
معنی فارسی کلمه freckleproof
:محصولی که مانع از ایجاد کک و مک بر روی پوست میشود.