معنی فارسی free-floats

B1

شناور بودن به نحوی که تحت تأثیر هیچ نیروی محرکه‌اید به حرکت ادامه دهد.

To float freely without any means of support or attachment.

example
معنی(example):

قایق بر روی سطح آرام دریاچه به صورت آزاد شناور است.

مثال:

The boat free-floats on the calm lake surface.

معنی(example):

در حالت بی‌وزنی، اشیاء بدون هیچ حمایتی آزاد شناور هستند.

مثال:

In zero gravity, objects free-float without any support.

معنی فارسی کلمه free-floats

: معنی free-floats به فارسی

شناور بودن به نحوی که تحت تأثیر هیچ نیروی محرکه‌اید به حرکت ادامه دهد.