معنی فارسی freefalling
B1به حالت انجام سقوط آزاد اشاره دارد که معمولاً در ورزشهای اکشن صورت میگیرد.
The act of engaging in free-fall, especially in the context of sports or adventure.
- verb
verb
معنی(verb):
To drop in a state of freefall.
example
معنی(example):
او در کلاس پرش با چتر از سقوط آزاد استفاده کرد.
مثال:
She went freefalling in her skydiving class.
معنی(example):
سقوط آزاد میتواند تجربهای هیجانانگیز برای ماجراجویان باشد.
مثال:
Freefalling can be a thrilling experience for adventurers.
معنی فارسی کلمه freefalling
:
به حالت انجام سقوط آزاد اشاره دارد که معمولاً در ورزشهای اکشن صورت میگیرد.