معنی فارسی free-falling

B1

به حالت یا فرآیند سقوط آزاد اشاره دارد، زمانی که جسمی به سرعت تحت تأثیر جاذبه به سمت زمین حرکت می‌کند.

The action or state of falling freely under the influence of gravity.

verb
معنی(verb):

To drop in a state of freefall.

example
معنی(example):

شیء در حال سقوط آزاد به سرعت به زمین برخورد کرد.

مثال:

The free-falling object hit the ground quickly.

معنی(example):

او از حس سقوط آزاد در حین پرش لذت برد.

مثال:

She enjoyed the sensation of free-falling during her jump.

معنی فارسی کلمه free-falling

: معنی free-falling به فارسی

به حالت یا فرآیند سقوط آزاد اشاره دارد، زمانی که جسمی به سرعت تحت تأثیر جاذبه به سمت زمین حرکت می‌کند.