معنی فارسی freith

B2

آرامش، احساس آرامش و رضایت ناشی از انجام کارهای خوب برای دیگران.

A sense of calmness or serenity often experienced through acts of kindness.

example
معنی(example):

او احساس آرامش زمانی که به دیگران کمک می‌کند، دارد.

مثال:

She feels a sense of freith when she helps others.

معنی(example):

آرامش را می‌توان در کارهای بی‌غرض مهربانی یافت.

مثال:

Freith can be found in selfless acts of kindness.

معنی فارسی کلمه freith

:

آرامش، احساس آرامش و رضایت ناشی از انجام کارهای خوب برای دیگران.