معنی فارسی freity
B2اعتماد به نفس، حالتی که در آن فرد به خود و تواناییهایش اطمینان دارد.
The quality of being confident and assured in oneself.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با حالت بدنی اعتماد به نفس و افتخارآمیز راه رفت.
مثال:
She walked with a freity posture, confident and proud.
معنی(example):
یک طرز فکر اعتماد به نفس میتواند بر نحوه درک دیگران از شما تأثیر بگذارد.
مثال:
A freity attitude can influence how others perceive you.
معنی فارسی کلمه freity
:اعتماد به نفس، حالتی که در آن فرد به خود و تواناییهایش اطمینان دارد.