معنی فارسی fremescence
B1فوران، به معنای بروز ناگهانی یک ویژگی خاص یا تغییر در وضعیت.
The process or state of bubbling up or frothing.
- NOUN
example
معنی(example):
فوران مایع نشاندهنده یک تغییر بود.
مثال:
The fremescence of the liquid indicated a change.
معنی(example):
محققان در طول آزمایش به بررسی فوران پرداختند.
مثال:
Researchers studied the fremescence during the experiment.
معنی فارسی کلمه fremescence
:فوران، به معنای بروز ناگهانی یک ویژگی خاص یا تغییر در وضعیت.