معنی فارسی fremescent

B1

فوران‌وار، به معنای بروز رفتار یا ویژگی‌هایی که نشان‌دهنده فعالیت یا جنبش هستند.

Having qualities that suggest bubbling or frothing.

example
معنی(example):

رفتار فوران‌وار جمعیت قابل توجه بود.

مثال:

The fremescent behavior of the crowd was noticeable.

معنی(example):

خصوصیات فوران‌وار مخلوط دانشمندان را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The fremescent traits of the mixture surprised the scientists.

معنی فارسی کلمه fremescent

:

فوران‌وار، به معنای بروز رفتار یا ویژگی‌هایی که نشان‌دهنده فعالیت یا جنبش هستند.