معنی فارسی frenzying

B2

فریزیینگ به عمل ایجاد یا وارد شدن به حالت دیوانگی یا هیجان اشاره دارد.

Frenzying refers to the act of causing or entering into a frenzied state.

example
معنی(example):

خبر فروش واکنشی دیوانه‌وار در میان خریداران ایجاد کرد.

مثال:

The news of the sale caused a frenzying reaction among shoppers.

معنی(example):

دیوانگی در بازار می‌تواند به تصمیمات مالی نامناسب منجر شود.

مثال:

Frenzying in the market can lead to poor financial decisions.

معنی فارسی کلمه frenzying

:

فریزیینگ به عمل ایجاد یا وارد شدن به حالت دیوانگی یا هیجان اشاره دارد.