معنی فارسی freq
B1فرکانس، تعداد چرخهها یا نوسانات یک موج در یک دوره زمانی خاص.
Freq is short for frequency, which indicates how often a repeating event occurs.
- NOUN
example
معنی(example):
فرکانس این صدا نسبت به دیگران بسیار بالاست.
مثال:
The freq of this sound is quite high compared to others.
معنی(example):
در فیزیک، فرکانس به تعداد نوسانات در واحد زمان اشاره دارد.
مثال:
In physics, freq refers to the frequency of a wave.
معنی فارسی کلمه freq
:فرکانس، تعداد چرخهها یا نوسانات یک موج در یک دوره زمانی خاص.