معنی فارسی frivolizing
B2فرآیند بیاحساسی، به طور مکرر اهمیت یک موضوع جدی را پایین آوردن.
The act of making serious matters appear trivial.
- VERB
example
معنی(example):
بیاحساسی به مسائل جدی میتواند به سوءتفاهمها منجر شود.
مثال:
Frivolizing serious issues can lead to misunderstandings.
معنی(example):
او همیشه به مسائلی که نیاز به توجه دارند بیاحساسی میکند.
مثال:
She is always frivolizing matters that require attention.
معنی فارسی کلمه frivolizing
:
فرآیند بیاحساسی، به طور مکرر اهمیت یک موضوع جدی را پایین آوردن.