معنی فارسی frontspiece
B1قسمت جلویی یک کتاب یا آلبوم که معمولاً شامل نام یا تصویر مهمی است.
An ornamental or illustrative page placed in front of a book or scrapbook.
- NOUN
example
معنی(example):
صفحه جلویی به وضوح نام هنرمند را نمایش میداد.
مثال:
The frontspiece displayed the artist's name prominently.
معنی(example):
او یک صفحه جلویی تزئینی به آلبوم عکس خود اضافه کرد.
مثال:
She added a decorative frontspiece to her scrapbook.
معنی فارسی کلمه frontspiece
:قسمت جلویی یک کتاب یا آلبوم که معمولاً شامل نام یا تصویر مهمی است.