معنی فارسی fronture

B1

پیشانی ساختمان، نمای جلویی، جایی که در آن بیشتر توجه مردم جلب می‌شود.

The front part or face of a structure or object.

example
معنی(example):

نمای جلویی خانه به خیابان می‌نگرد.

مثال:

The fronture of the house faces the street.

معنی(example):

او نمای جلویی را با گل‌ها تزیین کرد.

مثال:

She decorated the fronture with flowers.

معنی فارسی کلمه fronture

:

پیشانی ساختمان، نمای جلویی، جایی که در آن بیشتر توجه مردم جلب می‌شود.