معنی فارسی frowze
B1حالت زشت و ناخوشایند صورت که معمولا به دلیل ناراحتی یا نارضایتی به وجود میآید.
A facial expression indicating displeasure or discontent.
- NOUN
example
معنی(example):
او به بوی ناخوشایند یک حالت رخساره زشت به خود گرفت.
مثال:
He made a frowze at the unpleasant smell.
معنی(example):
حالت زشت کودک نشان میداد که او ناراحت است.
مثال:
The child's frowze indicated he was upset.
معنی فارسی کلمه frowze
:حالت زشت و ناخوشایند صورت که معمولا به دلیل ناراحتی یا نارضایتی به وجود میآید.