معنی فارسی frowzly
B1حالت ناخوشایند و ناپسند که باعث دوری افراد میشود.
Having an unpleasant appearance or manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر ناخوشایند اتاق باعث میشد که احساس ناتوانی کند.
مثال:
The frowzly appearance of the room made it feel uninviting.
معنی(example):
روش ناخوشایند او همه را از خود دور کرد.
مثال:
His frowzly manner put everyone off.
معنی فارسی کلمه frowzly
:حالت ناخوشایند و ناپسند که باعث دوری افراد میشود.