معنی فارسی fructiferousness
B2میوهزایی، ویژگی یا کیفیت تولید میوه.
The quality of bearing fruit; fruitfulness.
- NOUN
example
معنی(example):
میوهزایی درختان کشاورزان را تحت تاثیر قرار داد.
مثال:
The fructiferousness of the trees impressed the farmers.
معنی(example):
ما میوهزایی گونههای مختلف گیاهی را بررسی کردیم.
مثال:
We studied the fructiferousness of various plant species.
معنی فارسی کلمه fructiferousness
:میوهزایی، ویژگی یا کیفیت تولید میوه.