معنی فارسی fugitiveness
B1نوعی حالت یا کیفیت که نشاندهنده فراری بودن یا پنهان شدن است.
The quality of being fugitive or fleeting.
- NOUN
example
معنی(example):
فراری بودن اقدامات او باعث شد که به او اعتماد نکرده باشد.
مثال:
The fugitiveness of his actions made it hard to trust him.
معنی(example):
فراری بودن معمولاً به سو تفاهمها در روابط منجر میشود.
مثال:
Fugitiveness often leads to misunderstandings in relationships.
معنی فارسی کلمه fugitiveness
:
نوعی حالت یا کیفیت که نشاندهنده فراری بودن یا پنهان شدن است.