معنی فارسی gibboseness

B1

گیبوزنسی، کیفیت یا ویژگی داشتن سطحی ناهموار یا برجسته.

The quality of having a rough or protuberant surface.

example
معنی(example):

گیبوزنسی طراحی به آن شخصیت منحصر به فردی بخشید.

مثال:

The gibboseness of the design gave it a unique character.

معنی(example):

گیبوزنسی مجسمه جالب توجه بود.

مثال:

The gibboseness of the sculpture was intriguing.

معنی فارسی کلمه gibboseness

: معنی gibboseness به فارسی

گیبوزنسی، کیفیت یا ویژگی داشتن سطحی ناهموار یا برجسته.