معنی فارسی gibbosities
B1حالت برجسته یا برآمدگی در یک سطح به ویژه در مورد ماه یا چیزهای مشابه.
Bulges or protrusions, especially in relation to celestial bodies.
- NOUN
example
معنی(example):
برآمدگیهای ماه در شبهای صاف بیشتر قابل مشاهده هستند.
مثال:
The gibbosities of the moon are more visible during a clear night.
معنی(example):
برآمدگیهای میوه غیرمعمول است و به جذابیت آن اضافه میکند.
مثال:
The gibbosities of the fruit are unusual and add to its charm.
معنی فارسی کلمه gibbosities
:
حالت برجسته یا برآمدگی در یک سطح به ویژه در مورد ماه یا چیزهای مشابه.