معنی فارسی gibbousness
B2حالت یا کیفیت برجستگی، به ویژه در سیارات یا ماه.
The state of being gibbous, often relating to celestial bodies.
- NOUN
example
معنی(example):
برآمدگی ماه میتواند جذاب باشد که آن را مشاهده کنید.
مثال:
The gibbousness of the moon can be enchanting to observe.
معنی(example):
برآمدگی سیارات با مدارهایشان متفاوت است.
مثال:
The gibbousness of the planets varies with their orbits.
معنی فارسی کلمه gibbousness
:
حالت یا کیفیت برجستگی، به ویژه در سیارات یا ماه.
