معنی فارسی glareworm

B1

نوعی موجود زنده که به دلیل درخشش خود شناخته می‌شود.

A type of worm known for its luminous qualities.

example
معنی(example):

Worm glone در تاریکی به شدت درخشان بود.

مثال:

The glareworm glowed brightly in the dark.

معنی(example):

بسیاری از مردم از درخشش کرم glone حیرت‌زده بودند.

مثال:

Many people were fascinated by the glow of the glareworm.

معنی فارسی کلمه glareworm

:

نوعی موجود زنده که به دلیل درخشش خود شناخته می‌شود.