معنی فارسی guiltsick
B1احساس ناراحتی و گناه به دلیل انجام عملی که نادرست یا ظالمانه است.
A feeling of sickness or discomfort stemming from guilt.
- OTHER
example
معنی(example):
او پس از دروغ گفتن به دوستش احساس گناه کرد.
مثال:
She felt guiltsick after lying to her friend.
معنی(example):
احساس گناه او برای روزها او را تعقیب کرد.
مثال:
His guiltsick feelings haunted him for days.
معنی فارسی کلمه guiltsick
:
احساس ناراحتی و گناه به دلیل انجام عملی که نادرست یا ظالمانه است.