معنی فارسی gyrant
B1چیزی که حرکت دورانی دارد، مانند چرخ و فلک یا وسایل مشابه.
Something that rotates or turns around a center point.
- NOUN
example
معنی(example):
چرخش چرخ و فلک توجه بچهها را جلب کرد.
مثال:
The gyrant of the carousel caught the children's attention.
معنی(example):
هر چرخش در این سواری به زیبایی حرکت میکرد.
مثال:
Each gyrant on the ride moved elegantly.
معنی فارسی کلمه gyrant
:چیزی که حرکت دورانی دارد، مانند چرخ و فلک یا وسایل مشابه.