معنی فارسی gyroidal

B2

شکل یا فرم مربوط به گایروئید، الگو یا ساختاری که به شکل گایروئید در طبیعت یا هنر موجود است.

Relating to or resembling a gyroid, which is a type of triply periodic minimal surface.

example
معنی(example):

این ساختار شکل گایروئیدالی داشت که تماشای آن جذاب بود.

مثال:

The structure had a gyroidal shape that was fascinating to look at.

معنی(example):

دانشمندان الگوهای گایروئیدال را در طبیعت مورد مطالعه قرار دادند.

مثال:

Scientists studied the gyroidal patterns in nature.

معنی فارسی کلمه gyroidal

:

شکل یا فرم مربوط به گایروئید، الگو یا ساختاری که به شکل گایروئید در طبیعت یا هنر موجود است.