معنی فارسی headload
B1حداکثر بار قابل حمل یا بارگیری تحمل شده توسط وسیله نقلیه.
The maximum load that can be carried or supported, especially by vehicles.
- NOUN
example
معنی(example):
این کامیون به حداکثر ظرفیت بارگیری خود رسیده بود.
مثال:
The truck was at its maximum headload capacity.
معنی(example):
درک بارگیری حداکثری برای حمل و نقل ایمن بسیار مهم است.
مثال:
Understanding the headload is crucial for safe transportation.
معنی فارسی کلمه headload
:
حداکثر بار قابل حمل یا بارگیری تحمل شده توسط وسیله نقلیه.